شعر نیمایوشیج

 

 

آی آدمها که بر ساحل نشسته شاد و خندانید!
یک نفردر آب دارد می سپارد جان.
یک نفر دارد که دست و پای دائم‌ میزند
روی این دریای تند و تیره و سنگین که می‌دانید.
آن زمان که مست هستید از خیال دست یابیدن به دشمن،
آن زمان که پیش خود بیهوده پندارید
که گرفتستید دست ناتوانی را
تا تواناییّ بهتر را پدید آرید،
آن زمان که تنگ میبندید
برکمرهاتان کمربند،
در چه هنگامی بگویم من؟
یک نفر در آب دارد می‌کند بیهود جان قربان!
آی آدمها که بر ساحل بساط دلگشا دارید!
نان به سفره،جامه تان بر تن؛
یک نفر در آب می‌خواند شما را... نیما یوشیج


موضوعات مرتبط: اثار بزرگان ، اشعار نیما یوشیج ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : دو شنبه 26 بهمن 1394برچسب:نیما یوشیج,شعر نیما یوشیجاشعار نیما,اشعار نیما یوشیج, | | نویسنده : یه مرد |


موضوعات مرتبط: ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : جمعه 1 اسفند 1393برچسب:جملات زیبا,شعر ,شعر زیبای,عکس نوشته,, | | نویسنده : یه مرد |

صفحه قبل 1 صفحه بعد

لطفا از دیگر مطالب نیز دیدن فرمایید
.: Weblog Themes By SlideTheme :.


  • ساح